ایده نشانه شناسی و زبانشناسی اسلامی

زبان بشري که حاوي پيچيده ترين اسرار عالم مخلوقات است، تا کنون با الگوهاي مختلفي به نام مکاتب دستوري و زبانشناختي مورد بررسي قرار گرفته، و هربار با ظرافت ها و دقايقش از بند قواعد آنها گريخته است. از زمان افلاطون و ارسطو و رواقيان در غرب باستان، تا خليل و سيبويه و اصحاب مدارس بصره و کوفه و بغداد در شرق اسلامي، و فلسفة مشرقي هند تا غرب معاصر ده ها مکتب زبانشناختي يکي پس از ديگري در به دام کشيدن و به قاعده درآوردن اسرار زبان مرزهاي اين دانش را گسترده اند، اما همچنان اين عنقاي زبان شکار دام آنان نشده، و رام مکاتب تودرتويشان نگشته است.

ما در اين جستار تلاش مي کنيم با برخي رهيافت هاي قرآني در حد بضاعتي مزجات خطوط کلي و آغازين مکتبي نشانه شناختي و زبانشناختي را با رويکردي اسلامي و قرآني به فرزانگان عرصة زبان تقديم کنيم. در اين پژوهش با الهام از چهار سفر عرفاني که صدر المتألهين آنها را به جهان فلسفه آورد و ما به جهان زبان، نشانه شناسي اسلامي را براي تبيين صعود از لفظ به معنا، و زبانشناسي اسلامي را براي تبيين نزول از معنا به لفظ با طرحي نو به نام "دستور زبان هستي گرا" که دستوري جهاني يا عمومي (Universal Liguistics)، نظري (Speculative Grammar) و نيز کاربردي(Applied Grammar) است ترسيم کرده ايم. بداعت اين طرح در نتايج بسياري قابل ملاحظه است، که از آن جمله اند: تنظيم سي قاعده براي کشف زيرساخت هاي فلسفي تناظر هستي و زبان، ارائة جدول مباني تناظري هستي و زبان، ترسيم نظام درختي جمله با رهيافتي متفاوت از مکاتب سازه هاي خطي و سازه هاي پياپي، کاربرد نامواژه هاي درخت براي ترسيم نظام درختي جمله با اقتباس از قرآن بجاي نامواژه هاي سنتي و ارائة نمايه اي از آن ها، تفکيک

نظام درختي درخت پاک و درخت ناپاک، اثبات برتري نظام درختي قرآني بر نظام درختي دستور زايشي و گشتاري در موارد فراوان از جمله در ترتيب طولي ارکان جمله بجاي ترتيب عرضي در همة دستورهاي کهن و نو، و ترتيب صعودي بجاي ترتيب نزولي آنها، تسهيل و جذاب سازي آموزش زبان، و نکات فراوان ديگر